شریعتی شریعتی است

این وبلاگ جهت گسترش افکار معلم شهید دکتر علی شریعتی راه اندازی شده.امیدوارم از مطالعه ی مطالب درج شده لذت ببرید.

شریعتی شریعتی است

این وبلاگ جهت گسترش افکار معلم شهید دکتر علی شریعتی راه اندازی شده.امیدوارم از مطالعه ی مطالب درج شده لذت ببرید.

مرثیه ی دکتر علی شریعتی به قلم شهید چمران

متنی هست که شهید چمران به مناسبت درگذشت دکتر شریعتی نوشته اند :




تقدیم به آنکه در راه شریعت خود علی وار زیست .

ای علی !
تو جامعه ی ایران را به لرزه درآوردی ،
تو تشیع حقیقی را به مردم معرفی نمودی ،
تو لذت شهادت را به شیعیان حسین ( ع ) چشاندی ،
تو مجسمه ی جمود و تعصب و سکوت را شکستی ،
تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی ،
تو ای شمع زیبای من ! چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی ، و چه با شکوه ، هستی خود را در قربانگاه عشق فدای حق کردی !

ادامه مطلب ...

شریعتی و امام خمینی (ره)


آرمان‌هایی‌ که‌ شریعتی‌ از تشیع‌ و روحانیت‌ در ذهن‌خود ترسیم‌ می‌کند، علی‌القاعده‌ باید در امام‌ خمینی‌ عینیت‌ یافته‌ باشد. این‌ استنباط‌ رامی‌توان‌ در نوشته‌ها و اسناد شریعتی‌ یافت‌. وی‌ در کتاب‌ خودسازی‌ انقلابی‌ از امام‌خمینی‌ که‌ در مقابل‌ صهیونیزم‌ موضع‌ گرفت‌ و از آرمان‌ فلسطین‌ دفاع‌ کرد، تجلیل‌می‌کند. وی‌ همچنین‌ از آیت‌الله‌ خمینی‌ به‌ عنوان‌ «مرجع‌ بزرگ‌ عصر ما» نام‌ می‌برد ودر ترسیم‌ خط‌ قیام‌ روحانیت‌ می‌نویسد:
«... ظهور روح‌های‌ انقلابی‌ و شخصیت‌های‌ پارسا، آگاه‌ و دلیری‌ که‌ به‌ خاطروفادار ماندن‌ به‌ ارزش‌های‌ انسانی‌ و پاسداری‌ از حرمت‌ و عزت‌ اسلام‌ ومسلمین‌ گاه‌ به‌ گاه‌ در برابر استبداد، فساد و توطئه‌های‌ استعمار قیام‌ می‌کرده‌اند،از این‌ گونه‌ است‌ قیام‌هایی‌ که‌ از زمان‌ میرزای‌ شیرازی‌ تا اکنون‌، آیت‌الله‌ خمینی‌،شاهد آن‌ بوده‌ایم‌.»

ادامه مطلب ...

مرحوم دکتر شریعتی خود را یکی از زاییده های درد و رنج و احساس درد و رنج می دانست.

دکتر شریعتی امتیازاتی مخصوص به خود داشت . دکتر شریعتی نسبت به سن خود ، انسانی بسیار پر مطالعه و کتاب خوان بود :

در زمینه ادب ، فرهنگ و تمدن بشری ، در زمینه مکتب های اجتماعی و جامعه شناسی نو و رابطه آنها با میراث گذشته ، در زمینه تاریخ و در زمینه اسلام ، اما نه در خطی که در حوزه های اسلامی به عنوان خط جهاد دنبال می شود ، بلکه در خط یک انسانِ متولد شده در خانه مطالعات اسلامی ، در خانه استاد شریعتی ، در خانه ای که چشم فرزند به کتابخانه پدر گشوده شد و خود را با انبوهی از کتب قرآن ، تفسیر ، تاریخ ، حدیث و کتابهای دیگر مواجه دید و نزد پدر درس آموخت .

او انسانی است که در درجه اول : از نظر تحصیلات با فرهنگ نو بشری روبرو است ؛ اما یک زمینه ذهنی و وجدانی دارد که به طور دائم او را به سوی خود می کشاند : زمینه اسلامی !

اینست که در هر مطالعه ای در فرهنگ نو به سؤالی در رابطه با فرهنگ اسلام و بینش اسلامی و مکتب اسلام برخورد می کند ؛

این جمله را تکرار می کنم . زیرا در شناخت دکتر بسیار مؤثر است.

« شهید دکتر بهشتی »

احمد خمینی

حاج سید احمد خمینی(ره) در مورد شریعتی اینطور می فرمایند: "خدمات ایشان چیزی نبود که حالا من بخواهم راجع به آن صحبت کنم ، برای اینکه ایشان واقعا معلم انقلاب بودند و هستند.ایشان بزرگترین فردی هستند که رابط بین دانشگاه و حوزه شدند.بزرگترین فردی بودند که با کتابهای خودشان،اسلام را ،همان اسلام واقعی را به ما و جامعه عرضه کردند." 

                                                                                                کدامین راه سوم!ص22

شهید مطهری

 

" بعضی مقالات دکتر شریعتی و از جمله« زن در چشم و دل محمد (ص) »را هیچ یک از ما نمی توانستیم بگوییم.*دکتر باید {جهت سخنرانی در ارشاد} بیاید. قلب پاک ایشان ملاک است. واقعا از هر کسی که به نحوی خواسته باشد به اسلام خدمتی کند و وجودش نافع باشد، باید استقبال کرد.**

* شریعت مطهرص9   به نقل از : دکتر رضا داوری اردکانی.

**پاره ای از خورشید،391، به نقل از : حجت الاسلام والمسلمین محمد محدثی

یا علی

مصطفی چمران بر سر جنازه اش چنین می گوید: "ای علی! تو ابوذر غفاری را به من شناساندی.مبارزات بی امانش را علیه دظلم و ستم نشان دادی، شجاعت وصداقت و پاکی و ایمانش را نمودی.... من فریاد زجه آسای ابوذر را از حلقوم تو می شنوم و در برق چشمانت ، خشم او را می بینیم و در سوز و گداز تو بیابان سوزان ربذه را می یابم که ابوذر قهرمان بر شن های داغ افتاده و در تنهایی و فقر جان می دهد.

ای علی! در تاریخ معاصر ایران تو مصدق بزرگ را با خمینی عالی قدر پیوند دادی و بینش سیاسی را با روح خداپرستی در آمیختی. فرهنگ ملی و تاریخی ما را به علم جدیدو شیوه های نوین مجهز کردی و خدا را از تجرد خشک آزاد کردی و او را از آسمان های سرد و دور  به قلب  گرم و پر تب و تاب اجتماع وارد کردی.

ای علی! من زیر کوهی از غم کویر و دریایی از غم غرق شده بودم و به پایان رسیده بودم ، ولی تو غم و درد مرا با غم و درد «علی» بزرگ متصل کردی و من آنچنان که به بی نهایت متصل شده باشم آرامش یافتم....

منم دیروز از برش شمشیر «علی» لذت می بردم و عظمت او را در قدرتش و در کلامش می دانستم ، ولی امروز عظمت او را در عشق و ایمانش ، در عرفانش ، در تنهایی اش ، در کوههای غمش و در دریاهای دردش مشاهده می کنم...

ای علی! به جسد بی جان تو می نگرم که از هر جانداری زنده تر است یک دنیا غم ،یک دنیا درد ،  یک کویر تنهایی ، یک تاریخ ظلم و ستم ، یک آسمان عشق و یک خورشید نور و شور و هیجان از ازلیت تا ابدیت ، در این جسد بی جان نهفته است....

ویژه نامه1383شریعتی، روزنامه شرق